با من دیگر از گذشته حرف نزن ؛این قلب نای شنیدن و گفتن از گذشته با او را ندارد‌ . شب ها خواب بد.

دیروز شاهد اشک های مادری در امید و آرزو و تقلا برای آزادی فرزندش از حصار زندان.

خدا کمکش کن‌. جز تو هیچ کسی یار و یاور آدمیزاد نیست. یا همه تواند یا وسیله و ابزار تو. همه دیگران تو هستند و هیچ .

خدا . یک سوال :براستی از حصار تن کی توان رها شد؟

از زنده بودن خسته ام یا رب العالمین

مرا دریاب که نفسم بند آمد.

که حال بد امانم نمیدهد.

تو که امان و پناهم میدهی؟

یا مرا سرگردان این دنیا و بی کس رهایم میکنی!؟

تو خدایی.