من دلم از دست دنیا خونه دیگه ؛ میرم از من سایه ای میمونه دیگه

سینه ای که اسمتو فریاد میزد ؛ بعد تو‌سینه قبرستونه دیگه

خدای من

چاوشی و آهنگایی که‌خونده

من از سر دنیا زیادم.

کاش قلبم آروم میگرفت. خدا منو‌ببخش .

سنگ قبرا رو‌به اسمم‌کرده بودن ؛ چی بگم تا باورت شه‌بی گناهم؟

خدا

من و اوج خستگی

مرگ قراره از تنم رخت عزا رو در بیاره

ولی فردا و دیدار فردا. و پس فردا و بیست و چهار

آخ قلبم.