الان باید چطور می بود ؟ و چطور هست ؟ طبیعتا باید کنار هم تو هوای گرم اتاق کنار هم بودیم . کنار هم و با گرمای هم ، چای تو دستمون ، بغل هم ، حرفای عاشقانه کوتاه ، نگاه کردنامون به چشمای همدیگه ، در یک کلام عاشقانه :) دریغ و هزاران افسوس ، تو بزرگترین ظالم دنیا بودی برای من ، نمیبخشمت :)

الهی شرمندتم . میدونم خوب نیستم . کمکم کن دستامو بگیر منو به حال خودم رها نکن . نذار بیشتره این به بطالت وقتمو بگذرونم . بدم میاد و حس بدی میگیرم از این شرایط. کاش بحق علی و مردی علی ، علی لطف میکرد و وساطت میکرد تا این مشکل خاص اگر صلاحه زودتر تموم شه و رها شم . قدم بردارم تو مسیری که خودت مصلحت میدونی . واگذار خودت یا رب. توکل به خودت .