خسته شدم خدا از این همه دعا

خسته شدم از زندگی ؛ از آدما ؛ از دنیا ؛ از نفس کشیدن و زنده بودن

اومدم رو همون نیمکته

نمیتونم‌تحمل‌کنم ؛ تحمل این شرایط سختمه

نمیدونم اون الان کجاست ؛ با کیه ! چه فکر مخربی

دو نخ سیگار اشتباه امشب من

بی فایدست

زندگی بی فایده و‌پوچ

خدایا پناه به تو

تو هم منو کمک نکنی و نجات ندی چی میشه؟ من جز تو کسی رو ندارم . تنها ناجی تویی . خسته شدم اما چشم امیدم فقط به خودته. حالا میدونم جواب میدی . شاید زود شاید دیر لحظه مرگم قبل احتضار . شاید امشب . چه لطف بزرگی میشه امشب‌.

لعنت خدا بهت میم . لعنت بهت ‌. لعنت بهت . لعنت بهت . ظلم کردی در حقم. در‌حق احساساتم. تو زندگی مون

شعر زیر از محمود درویش و منی که هر جا و هر لحظه و هر خاطره و نفسی و کلمه ای منو یادد تو‌میندازه و این از همه بیشتر منو‌نابودم میکنه. ولی بعیده اواره شدنش اینقدر قشنگ باشه وقتی خیانت و ظلم میبینی ازش.

((عاشق که می‌شوی
تمام جهان نشانی از معشوقت دارند
یک موسیقی زیبا
یک فنجان قهوه‌ی تلخ
یک خیابان خلوت و ساکت
جهان عاشقی زیباست
آنقدر زیباست
که آواره شدنش هم زیباست
مُردن در عاشقی هم زیباست...❤️))

خدایا ؟؟؟